بسمه تعالی
اللهم عجل لولیک الفرج
دوستان خوبم سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه و در پناه امام زمان(عج) لحظات آرومی را سپری کنید
اول ایام فاطمیه و شهادت بانوی نمونه اسلام و یگانه دخت نبی مکرم اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها را خدمت تک تک شما خوبان تسلیت عرض میکنم
دوم از تمام دوستان خوبی که این حقیر را شرمنده مهربانیهاشون میکنن و هراز گاهی سری به وبلاگم میزنن و احوالپرسی میکنن یا این حقیر را لایق میدونن و خبر بروز رسانی وبلاگهای قشنگ و لذت بخش خودشون را میدن بینهایت سپاسگذارم و برای تک تکشون از صمیم قلب موفقیت و سلامتی را آرزومندم و از اینکه دیر بهشون جواب میدم معذرت میخوام.
دیروز پدر یکی از دوستان خوب و صمیمیم دار فانی را وداع گفت. خدا بیامرز خیلی مرد خوب و خیر خواهی بود و سالها به مسجد خدمت کرده بود ولی الان چند سالی میشد که در بستر بیماری بسر میبرد مخصوصا که این یک ماه آخر بیماریش خیلی شدت گرفته بود و هفته آخر عمرشون را در کما بسر بردند و روز شهادت بانوی نمونه اسلام مهمان حضرت زهرای اطهر شدند انشاالله روحشان شاد و یادشان گرامی باد خلاصه که ما دیروز از صبح رفته بودیم تشییع جنازه.
راستش من حدود 2 الی3 هفته ای میشه که احوالات خوشی نداشتم یه مشکلی به وجود اومده بود که خیلی اذیت شدم و شدیدا تحت فشار روحی قرار گرفتم الان خیلی بهترم ولی هنوز خوب خوب نشدم احساس میکنم برای برگشتن به وضعیت عادی باید زمان زیادی سپری بشه یا یه اتفاق جدیدی خلاف مشکل به وجود اومده به وقوع بپیونده تا من از این وضعیت دربیام وگرنه هرچند وقت یکبار از لحاظ روحی داغون میشم همه ی اینها هم به خاطر ضعف ایمانمه.
تصمیم گرفتم یه خورده به خودم بیام و در جهت تقویت ایمانم تلاش کنم تا وقتی یه مشکل این شکلی پیش میاد انقدر داغون نشم...
نمیدونم چی بگم فقط خدا باید کمکم کنه و دستم را بگیره... الهی آمین
خلاصه موضوع اینکه من دیروز که رفته بودیم بهشت زهرا برای اینکه یه مقدار از دنیا فارغ بشم و کمتر به مشکلاتم فکر کنم و دامن بزنم رفتم غسالخونه تا شاید یه کم به خودم بیامو به راه راست هدایت بشم وقتی رفتم فقط دو تا مرده دیدم که هر دو هم پیرزن بودن یکیشون به طرز وحشتناکی مچاله شده بود اصلا دست و پاهاش باز نمیشد....
خدای من همه ی اینها داشتن آماده میشدن برای ملاقات با تو وقتی تو قبر میذاشتنشون دیگه خودشون بودن و اعمالشون...
نمیدونم این بنده خداها عمر و جوونیشون را در چه راهی صرف کرده بودن و دست پر بودن یا دست خالی حتی اگه آدم دست پر هم باشه کلی وحشت میکنه چه برسه که با دست خالی بره...
دوستان خوبی که دارید این مطالب را میخونید اگه جوونید خیلی قدر خودتون و جوونیتون را بدونید تا دیر نشده برگردید به آغوش خدا روح جوون به ملکوت نزدیکتره فرصت های زندگیتون را بیهوده از دست ندید سعی کنید لحظه لحظه های زندگیتون را سرشار از یاد خدا کنید به هیچکس و هیچ چیز جز خدا دل نبندید بذارید تارو پود زندگیتون رنگ و بوی الهی داشته باشه نگید ما جوونیم و حالا وقت زیاده به خدا فکر میکنیم خیلی فرصت داریم وگرنه تا چشم به هم میزنی عمرمون تمام شده و باید از دنیا رجعت کنیم تورو خدا قسمتون میدم به خدا هنوز هم دیر نشده اگه خوبید بیاید خوبتر بشید اگر هم خطا کردید توبه کنید و حق الناس و حق الله را ادا کنید خودتون را مدیون خدا و بنده هاش نکنید دعا کنید امام زمان(عج) دست هممون را بگیره و برای هممون دعا کنه تا به راه راست هدایت بشیم. بیایید همه ی بنده های خدا رو ببخشید تا خدا هم شما رو ببخشه به خود خدا قسم در توبه همیشه بازه و خدا هم توبه کننده ها رو دوست داره.
تازه فهمیدم که هر روز یک تولد دوباره است و یک فرصت جدید که خدا به بنده هاش میده یعنی چی امروز تازه معنی این همه فرصت که خدا در اختیارم قرار داده و من ندونسته همه را از دست دادم فهمیدم واقعا امروز با تمام وجودم این فرصت دوباره را احساس کردم.
خدایا کمکم کن...
التماس دعا
پ.ن.1: همین جا به دوست بسیار خوب و مهربانم زینب عزیز درگذشت پدر گرامی و عزیزش را تسلیت عرض میکنم واز درگاه خداوند متعال برای آن بزرگوار آمرزش و برای بازماندگانش صبر وافر مسئلت مینمایم و از دوست خوبم که سالیان طولانی توفیق خدمت به پدر بزرگوارشان را داشتند و در این راه علیرغم وجود سختیهای فراوان که این حقیر هم شاهدش بودم لحظه ای کوتاهی نکردند و تا آخرین لحظه خدمت شایان خود را دریق نکردند همچنین خواهر بزرگوارشون به نوبه ی خودم تشکر میکنم و به مقام و مرتبه ی این عزیزان در توفیق خدمت به پدر و مادر شدیدا غبطه میخورم و در برابرشان احساس حقارت میکنم. انشاالله دعای خیر پدر و مادر بدرقه ی راهتان باشد.و با صبر زینبی پذیرای مادر داغدارتان باشید.
پ.ن.2: دوستان خوبم لطف کنید برای شادی روح آن مرحوم فاتحه ای قرائت فرمایید.