سفارش تبلیغ
صبا ویژن



اسفند 1388 - معشوق محجوب






درباره نویسنده
اسفند 1388 - معشوق محجوب
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً



حرف دل
دوستان خوبم سلام به وبلاگ معشوق محجوب خوش آمدید
ای دل بشارت میدهم خوش روزگاری میرسد یادرد و غم طی میشود یا شهریاری میرسد ای منتظر غمگین مشو قدری تحمل بیشتر گردی به پا شد در افق گویا سواری میرسد

بارالها برای همسایه ای که نان ما را ربود، نان برای دوستی که قلب ما را شکست، مهربانی برای آنکه روح مارا آزرد، بخشایش وبرای خویشتنن خویش آگاهی وعشق میطلبم

آرشیو وبلاگ
شهریور 1388
مهر 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
شهریور 1389
مهر 1389
آبان1389
شهریور 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
زمستان 90


لینک دوستان
مسجد مقدس جمکران
دفتر مقام معظم رهبری
راهی به سوی نور
کجاوه ی نزهت
مسافر آدینه
سرّ سودا
گنجشک جمکران
خونه آقام کجاست؟؟؟
مشهد شهر بهشت!
صهبای رضوان
تقدیم به نازنینم سید مهدی
ببوسم خاک پاک جمکران را
عجّل فَرَجه
انتظار
یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
دکتر رحمت سخنی
آسمان هفتم
منتظر قائم
بیسیم چی
مادر سادات
آرامشگر
با خدا باش و پادشاهی کن
عاشق امام زمان(عج)
حدیث دلتنگی
ارتباط معنوی با امام زمان(عج)
یاصاحب الزمان(عج)
غروب انتطار
شمیم انتظار
بسوی ظهور
ملیکه در تمنای وصال
محبوب من
بیرق سرخ
طرفدار دوآتیشه ولایت /مرگ برضدولایت فقیه
چشم به راه تو
سه نقطه
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)
ابر باران
باران در نهایت عاطفه
درس عشق
انوار الزهرا (س)
شهداشرمنده ایم
مصلحان منتظر
ساعتهای آرامش یک قلب رازگو
طلوع آرامش در زندگی
غریبِ قریب
شوق پرواز (ترنم بهاری)
لیلی و مجنون قرن بیست و یکم
قاب نگاه من(طعم باران)
محیا خانم و آقا محمد مهربونش
داستان زندگی من
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
منتظر روشنی(سنا)
نجوای شبانه(ساقی رضوان)
ساحل آرامش
نامه های بی نشان
نورالزهرا ( س )
قافله نت
متاهلانه
^"من و زهرای خوبم"^
بیا! تا توتیایم خاک راهت...
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
خطب نادره امام علی (علیه السلام)
خانه کوچَکِ ما
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اسفند 1388 - معشوق محجوب

آمار بازدید
بازدید کل :127633
بازدید امروز : 10
 RSS 
آمار و کدهای جاوا

   

بسمه تعالی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

دوستان خوبم سلام

امیدوارم ان شاالله حالتون خوب باشه و در پناه امام زمان(عج) از جمیع بلاها مصون باشید.

پیشاپیش فرا رسیدن نوروز 89 را ابتدا خدمت ارباب و ولی نعمتمون حضرت مهدی(عج) و سپس خدمت تمامی شما بزرگواران تبریک و تهنیت عرض میکنم و سالی سرشار از موفقیت در کنار خانواده های محترمتون را براتون آرزومندم.

ای کاش امسال امام زمان(عج) هم در کنارمان بود و سال را در کنار مولا و سرورمان تحویل میکردیم...

ای کاش در کنارش مینشستیم و به دعاهایش آمین میگفتیم...

ای کاش نفس های گرم و مهربانش روشنی بخش محفل ما بود...

ای کاش... و ای کاش...

الان که روزهای آخر سال88 داره سپری میشه خیلی دلگیر و دلخسته ام از اینکه یک سال دیگر از عمرم گذشت و آقا نیومد...

 میخوام این آخرین پستم در سال 88 را خطاب به مولا و سرورم امام زمان(عج) بنویسم.

با زبان ساده و بی آلایش ، اندیشه عاجز از تصور عظمتت ، با قلم  ناتوان ، با جسم خسته و با دل رنجور و آشفته از غم فراق، به محضر بزرگی چون شما عرضه میدارم:

نمیدانم از کجا شروع کنم واز چه بگویم در پیشگاه مبارکت... در حضورت به کدامین گناهم اعتراف کنم.... و از کدامین حقی که برگردنم داری حلالیت بطلبم...
از کجای زندگی بگویم؟...
از کجای دل تنگم صحبت به میان آورم؟...
مولای من از اینکه یکسال دیگر گذشت و تو هنوز در پرده غیبت به سر میبری شرمنده ام ...
شرمنده از اینکه با گناهانم نگذاشتم ظهور کنی... و زمان غیبتت را طولانی تر کردم...
تو را از غیبت طولانیت خسته و رنجور کردم....آری میدانم که رنجیده خاطر شده ای... میدانم از من ناراحتی... میدانم... به خدا میدانم... ولی چه کنم با هوای نفسم... خودت بگو چکار کنم که امانم را بریده...بی اراده ام کرده... مدام آزارم میدهد... چه کنم که سرکش شده و ترسم از آن است که روزی طغیان کند... وای از آن روز. الهی چنین روزی نباشد که من بی توو تو بی من...
سرورم از اینکه نتوانستم آن طور که میخواهی باشم پوزش میطلبم...
مولای من از اینکه با اعمال و رفتارم دلت را شکستم شرمسارم...      
آقای من از اینکه تو با دیدن پرونده اعمالم برام گریه کردی خجالت زده ام...
مدیون اشکهای پاکتم... چطور به چشمان اشکبارت نگاه کنم؟!... وا مصیبتاه...
آقای من شرمنده ازاینکه دشمن شادت کردم... شرمنده از اینکه نتوانستم حقت را اداکنم...به خدا شرمندتم....
آقای من دیدی که این گناهان لعنتی نگذاشت یکبار هم به دیدارت نائل شوم تا بلکه آرام بگیرم ویکباره حلال تمام مشکلاتم شوم...
به خدا روسیاهم به درگاهت... از خجالت و شرم سرافکنده ام.... و شرمسار از دیدگانت...
آری بازهم با یک مشت خجالت و شرم به درگاهت پناهنده شده ام... گریزی ندارم... بیچاره وار نگاهت میکنم و چشم امیدم به قلب رئوف و مهربانت است که برای هزارمین بار بزرگی کنی و ببخشی ام... ای بخشنده و مهربان... حلالم کن...
خوب میدانی که اول و آخر مال توام و کسی به بیچاره ی گناهکاری مثل من رحم نمیکند جز خودت... پس دستم را بگیر و رهایم مکن...
بگذار افسارم دست تو باشد ... بگذار من هم برای تو باشم...
التماست میکنم... آری هزاران بار تمنایت میکنم که مبادا رهایم کنی!
محبوبم سوالی از حضورت دارم : در سالی که گذشت آیا هفته ای بود که تو با دیدن پرونده اعمالم اشک نریخته باشی؟!
اگر آری بگو کدام هفته و کدام روز بود؟ چرا که آن روز عید من بوده و من از آن غافل بودم....سرورم عید من روزی است که به فرموده ی جد بزرگوارت در آن روز هیچ گناهی مرتکب نشده باشم...آن روز که تو با خواندن نامه ی اعمالم شاد شوی و لبخند رضایت بر لبان مبارکت نقش ببندد و احساس خشنودی در چهره ی زیبا و درخشانت هویدا گردد آن روز عید من است. چرا که رضایت تو رضایت خداست پس من راضیم به رضای تو...
مولای من اکرم به فدایت بگو امشب کجایی تا برایت از درد دلم بگویم از یکسالی که گذشت...
بقربانت اگر بدانی در این یکسال غم فراقت چقدر بر من سنگین بود...
چه جمعه ها که برایت ندبه سردادم و تونیامدی...
آقای من هر کس از راه میرسه تو سرمون میزنه، تحقیرمون میکنه، مسخرمون میکنه، مهدی فاطمه پس کی قدم بر چشمانم میگذاری؟
دیگر بس است.... به خدا بس است دیگر... خسته شده ایم... این دل را طاقت یکسال که نه حتی یک لحظه دوریت نیست...
به خدا جوونامون پیر شدن خیلی از پیرامون مردن پس کی میایی؟
ای همدم و مونس لحظه های تنهاییم بیا کنارم تا دل آرام شوم... بیا که این دل خیلی بی تابی میکند... بیا عزیز زهرا(س)... جان مادرت زهرا(س) بیا ... بیا که ما منتظریم.
ترسم از آن است که در آمدنت تاخیر کنی و وقتی که بیایی من زنده نباشم....تو را به خدا اگر آمدی و من رفته بودم دعایم کن... دعایم کن تا دوباره جان بگیرم و در رکابت به شهادت برسم....
الهی دورت بگردم لااقل یه نگاهی به دل خسته و رنجورم بکن نگاهی به چشمهای اشکبارم...
بگذار نگاهت آرام بخش لحظه هایم باشد بگذار با نگاهت صبر زینبی بگیرم تا بلکه بتوانم یک نوروز دیگر سال را بدون تو تحویل کنم...
راستی آقای من سال تحویل امسال کدام سفره را با قدومت مبارک میکنی؟!
آقای مهربونم ان شاالله هر کجا هستی سلامت باشی... هر کجا رفتی مارو از دعای خیرت فراموش نکن... ان شاالله امسال ، سال ظهورت باشد...آقاجون خودت هم دعا کن تا خداوند نظر مرحمتی بفرماید و هر چه سریعتر شیعیان را به دیدار شما نائل کند.
مولای من حرف برای گفتن بسیار و مجال نوشتن کم است خودت این دلنوشته را از من قبول کن...

ای کاش هرکس که توفیق حضور به کر بلای ایران، به دوکوهه ، به شلمچه و به دیاری که روزی آن بزرگمردان همان عاشقان دلسوخته آقا به مقام رفیع شهادت نائل آمدند را پیدا کرد آنهایی که به خاطر ما از خود و از خانواده و از ... گذشتند تا امروز ما راحت زندگی کنیم تا راحت ندای یامهدی (عج) سر بدهیم ولی چه کنیم که اونطور که باید حقشون را ادا نکردیم خیلی شرمندشونیم ای کاش حلالمون کنند... سلام من حقیر را هم به شهدا برساند و برایم دعا کند تا شاید نظر لطف شهدا شامل حالم شود و من هم به زیارتشان توفیق حضور پیدا کنم....
دوستان خوبی که وبلاگم را میخونید اگر عازم سفر به شهرهای زیارتی هستید از همتون عاجزانه التماس دعا دارم من امسال سعادت زیارت پیدا نکردم شایدم لیاقت حضور و عرض ارادت از نزدیک خدمت شهدا یا امام حسین(ع) یا امام رضا(ع)و... جزو رزق من نبوده.

در حالت کلی از همه ی شما خوبان در لحظات ناب تحویل سال التماس دعا دارم.

از اینکه متنم طولانی شد پوزش میطلبم و از تمام کسانی که با صبر و حوصله متن طویل بنده را خواندند صمیمانه سپاسگذارم. دعای خیر آقا بدرقه ی راهتون باد.

در پایان آرزوی سلامتی و طول عمر برای رهبر و ولی فقیه فرزانه و نائب آقا امام زمان(عج) حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای( مدظله العالی) را از درگاه خداوند منان مسئلت میکنم و امیدوارم با دعای ایشان هیچگاه از دامن ولایت جدا نشویم و تا ظهور آقامون امام زمان(عج) پشتیبان ولایت فقیه باشیم تا به مملکت امام زمان(عج) آسیبی نرسد.

ان شاالله امسال سال پایان غمها و ظهور مولا باشد.

پ.ن.1:از تمام کسانی که دعوتم را پذیرفتند و برای پست قبل ایده دادند بینهایت سپاسگذارم.

پ.ن.2: تا اونجایی که تونستم سعی کردم همه ارادتمندان آقا را لینک کنم اگر از قلم افتادید لطف کنید تذکر بدید.

پ.ن.3: این هدیه ای از طرف من به صاحبان وبلاگهای امام زمان(عج) بود از این پس با درخواست خودتون لینک میشوید.

پ.ن.4: خیلی از وبلاگها را دعوت کردم که بیایند و ایده بدهند ولی سعادت نداشتم در خدمتشون باشم.

پ.ن.5: حلالم کنید...  

 



نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 9:47 عصر روز سه شنبه 88 اسفند 25

بسمه تعالی

 اللهم عجل لولیک الفرج

دوستان خوبم سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه و در پناه امام زمان(عج) همیشه موید باشید.

شاید این آخرین پست تو سال 88 باشه که در مورد محتوای جلسات طرح صالحین میذارم.
البته آخرین پستم را نزدیکهای نوروز میذارم.
این روزها حال و هوای عید و خونه تکونی فضای اکثر خونه ها رو پر کرده. ای کاش دلهامون هم مثل خونه هامون از بدیها پاک کنیم. از کینه ها،از حسدها، از دروغ ها، از غیبت ها، از تهمتها، از سخن چینیها، و از...
سال 88 هم در چشم برهم زدنی رو به اتمام است... به همین سادگی.... این نیز بگذرد....
اول برای تک تک شما خوبان آرزوی بهترین ها رو توی سال 89 دارم و امیدوارم همه در سال جدید حداقل یک پله به جلو بریم.
دوستای خوبم حتما شما هم با این موضوع مواجه شدید که در سال 88 خیلیها به عقب برگشتند و متاسفانه تنزل کردند و عاقبت به خیر نشدند.
بعضیهاشون خیلی حیف بودن... خدا کنه برگردند و سیر صعودی را پیش بگیرن...
دوستای خوبم خیلی ها تو سال 88 قربانی شدند. قربانی ندونم کاریهاشون... قربانی افکار باطل و خامی و کم تجربگیشون...
خیلی ها قربانی کردند ... قربانی منافع شخصیشون...
خیلی ها قربانی دادند... قربانی بی توجهیشون...
خیلیها توی این گیرودارها خون به جیگر مهدی فاطمه(س) کردند...(خدا لعنتشون کنه)
این مورد برای من یک نفر خیلی سنگینه... که درد از دل امام زمان (عج) بر نمیداریم که هیچ ... یه دردی هم رو دل آقا میذاریم...
به خدا آقامون غریبه... آقامون تنهاست... آقامون دلتنگه... و از همه بدتر آقامون بیش از هزار ساله که دلش خونه ...
هرکس در هر دوره ای یه زخمی به دل آقا میذاره و میره....
تو را به خدا قسمتون میدم اگه درد از دل آقا برنمیدارید لااقل درد نذارید.
خدای من ... از بین میلیاردها آدم رو کره زمین امام زمان(عج) فقط دنبال 313 نفر میگرده...
وای به حال من... وای به حال من بیچاره...
خدای من به راستی جایگاه من کجاست؟ اصلا آقا به من نگاه میکنه؟
از حق نگذریم خیلیها هم ثبات قدم داشتند و تسلیم باطل نشدند.
این روزها دوگانگی تو خانواده ها زیاده خیلی از دختر و پسرهای مذهبی ما اسیرند...
اسیر افکار باطل خانواده هاشون... اسیر تمسخر اقوام و دوستان وآشنایانشون...
مرحبا و آفرین به کسانی که با وجود تمام مشکلات ثبات قدم خودشون را حفظ میکنند و تسلیم باطل نمیشن...
خوش به حالشون...
عزیزان من شیعه در دوره ی آخرالزمان غریب میشه. فقط باید خیلی مواظب باشید که از دامن ولایت جدا نشید که بهترین راه برای تشخیص حق از باطل ولایت مداری است.

یکی از مباحثی که تو هفته وحدت مطرح شد بحث خرافه بودن جشنهایی بود که به اسم عیدالزهرا یا عمرکشون میگیرن که این مراسمات جز اینکه وحدت را ازبین میبره و کینه ی دشمنان شیعه را چند برابر میکنه و در نتیجه شیعه کشی را افزایش میده هیچ پیامد مثبتی دیگه ای را به همراه نداره.
البته ما نمیگیم در این روز خوشحال نباشید یا لعن نفرستید بلکه تا میتوانید دشمنان اسلام و ائمه اطهار و به خصوص عمر که لعنت خدا بر او باد را لعن کنید اتفاقا خیلی هم ثواب داره. ولی در خفا(پنهانی) باشد تا حس کینه و حسادت دوستان آن ملعون تحریک نشود که اگر خدایی نکرده بابت این موضوع در جایی از دنیا شیعه کشی رخ بده تمام کسانی که با ندونم کاری و جشنهای آشکار و بی پایه و اساس حس کینه ی دشمنان شیعه را برانگیختند در کشتار شیعه توسط دشمنان شریکند.

دوستان خوبم مباحث دیگه ای در مورد تغذیه سالم و نقشه ها و ترفندهای صهیونیست های ملعون برای کوتاه کردن عمر مسلمانها مطرح شد که در مجال مناسب به طور مفصل بهش خواهیم پرداخت.

پ.ن.1:مهمترین دعایی که در حق هم میتونیم بکنیم عاقبت به خیری است. دوستان خوبم منو از دعای خیرتون فراموش نکنید.

پ.ن.2:حالا که زحمت کشیدید به وبلاگ این حقیر قدم رنجه فرمودید لطف کنید به پی نوشت های پست قبل هم نگاهی بیاندازید.

پ.ن.3:منتظر ایده های قشنگتون هستم.



نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 1:20 صبح روز دوشنبه 88 اسفند 17

بسمه تعالی

اللهم عجل لولیک الفرج

دوستان خوبم سلام

امیدوارم  حالتون خوب باشه و در پناه امام زمان(عج) لحظات خوشی را سپری کنید

میلاد با سعادت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و میلاد امام جعفر صادق(علیه السلام) و هفته وحدت را ابتدا به پیشگاه ارباب و ولی نعمتمون امام زمان(عج) و سپس به تک تک شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم.

دوستان خوبم امروز هم یکی دیگه از سلسله نشست های مذهبی با جوانان برگزار شد وبه برکت عنایت آقامون امام زمان(عج) جلسه مفید و موثری بود که در مجال مناسب حتما محتویات را خدمت شما بزرگواران عرض خواهم کرد.

اجازه بدید امشب فقط عرض ارادتی خدمت خاتم پیامبران ونجیب و شریف ترین خلق نزد خدا حضرت محمد مصطفی(ص) نماییم.

سلام بر تو ای محمد...
سلام بر تو ای احمد...
سلام بر تو ای حجت خدا بر خلق اولین و آخرین که به طاعت خدا از همه سبقت گرفتی و بر جمیع انبیاء و رسل توفق و برتری یافتی و خاتم انبیاء شدی و شاهد بر تمام خلق گردیدی و شفیع خلق به سوی خدا و صاحب منزلت نزد خدا و مطیع فرشتگان در عالم ملکوت خدا و دارای پسندیده ترین اوصاف و صاحب بهترین شرافت و کرامت نزد خدا.
ای آنکه از پس حجابها نور خدا را با تو تکلم است و تو را فیروزی تقدم بر خلق است و کسی را یارای الحاق به تو نیست.
سلامی به تو میفرستم که آن سلام از روی معرفت به مقام توست و باز معترفم به تقصیر در ادای حق تو و قیام به واجب آن و هرگز انکار مقام فضیلت تو را که منتهی الیه هر فضل و کمال است نمیکنم و یقین به مزید عنایت خدا در حق شما دارم و به کتاب آسمانی قرآن که به تو نازل گردید ایمان دارم حلال شما را حلال و حرامت را حرام میدانم.
ای رسول خدا من و همه ی گواهان عالم شهادت میدهیم و تحمل میکنیم از هر منکری که رسالتهای خدا را به امت رسانیدی و نصیحت و اندرز به خلق کردی و جهاد در راه پروردگارت نمودی و فرمان او را با صدای رسا به خلق رسانیدی و اذیت خلق را در راه خدا تحمل کردی و دعوت به راه خدا را با حکمت و برهان و به اندرز و پند نیکو فرمودی و وظیفه رسالتت را ادا کردی و با اهل ایمان با کمال رافت و با کافران در نهایت شدت بودی و خدا را خالص و بی شایبه ی شک و ریب عبادت کردی تا رحلتت فرا رسید...
پدر و مادرم به فدای تو ای رسول خدا...
درود میفرستم به تو پی در پی و پیوسته و وافر و غیر منقطع و بدون وقت و مدت محدود.
درود خدا بر تو و بر اهل بیت پاک و پاکیزگانت باد که شما لایق درود خدایید.
(فراز هایی از زیارت حضرت رسول از بعید)

پ.ن.1: از همه ی دوستان خوبی که در این مدت زحمت کشیدن و به وبلاگ این حقیر شرفیاب شدند و با ایده های قشنگشون منو همراهی کردند صمیمانه سپاسگذارم.(دعای امام زمان(عج) پشت و پناهتان باد)

پ.ن.2:مباحث جالب و جذابی مد نظر اینجانب هست که در اسرع وقت به بحث و بررسی توسط ایده های قشنگ شما گذاشته خواهد شد.

پ.ن.3:تعدادی از وبلاگهای شما خوبان که محوریت آن امام زمان(عج) و اهل بیت عصمت و طهارت یا شهدا و ولایت یا روانشناسی بودند(در حالت کلی مذهبی) با کمال میل و افتخار لینک شدند و سعی بر این است از بروز رسانی وبلاگم آگاهشان کنم.

پ.ن.4:دوستانی که مشرف میشوند و  موضوع و محتوای وبلاگشون مذهبی(ذکر شده در بند3) و به خصوص امام زمان(عج)است اگر وبلاگ این حقیر را لایق بدانند بدون چون و چرا و با کمال میل و افتخار لینک میشوند.(اگر از قلم افتادید لطف کنید تذکر بدید)

پ.ن.5:اگر کسی وبلاگ این حقیر را لایق ندانست برای لینک شدن حتما خبر بده تا حذفش کنم.

پ.ن.6:از تمام دوستانی که افتخاری لینکشون کردم و لطف کردند منو لینک کردند بینهایت سپاسگذارم.(در ضمن اسم وبلاگ من معشوق محجوب است نه معشوق محبوب)

پ.ن.7:از دوستانی که محتویات وبلاگشون شخصی و آزاد است(غیر از آنچه که ذکر شد) و تقاضای تبادل لینک دارند پوزش میطلبم.

پ.ن.8:وبلاگهای ذکر شده در بند7 را فقط به شرط شناخت مدیر وبلاگ لینک میکنم.

 

التماس دعا از همه ی شما خوبان.

 



نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 10:4 عصر روز چهارشنبه 88 اسفند 12

بسمه تعالی

اللهم عجل لولیک الفرج

 این شعر زیبا تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان(عج) به امید گوشه چشمی:

 عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم

 بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است

 چرا آب به گلدان نرسیده است

 چرا لحظه باران نرسیده است

 هر کس که در این خشکی دوران

 به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است

 و هنوزم که هنوز است ، غم عشق به پایان نرسیده است

 بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

 بنویسد که هنوزم که هنوز است

 چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است

 چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است

 خداوند گواه است دلم چشم به راه است

 ودرحسرت یک پلک نگاه است

 ولی حیف نصیبم فقط آه است

 تویی آئینه ،روی من بیچاره سیاه است

 وجا دارد از این شرم بمیرم که بمیرم

 عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار

 دل هر بی دل آشفته شود حس

 تو    کجایی    گل    نرگس؟

 تو    کجایی    گل    نرگس؟

پ.ن.1: من ازخواندن این شعر خیلی لذت میبرم واقعا زیباست.
پ.ن.2: دم شاعرش گرم. دستش هم درد نکنه. 



نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 6:10 عصر روز جمعه 88 اسفند 7

امروز، خورشید مهربان‏تر از همیشه بیدار می‏شود. روز از شانه‏های تو آغاز می‏شود تا جهان، بزرگی‏ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه‏السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست‏هایت به تماشا می‏گذارند تا رسولان بی‏رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه‏ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می‏کنند و جنگل‏ها قامت می‏بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله .

بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر دوشت آواز عدالت سر می‏دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه‏السلام ، در دست‏هایت مشق عشق می‏کند.

چشم‏هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می‏دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ‏تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال‏ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می‏رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ‏تر از هر کــسی می‏خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته‏ها، ماه‏ها و سال‏ها.

تمام فصل‏های سال، نامت را از بر کرده‏اند؛ مثل تمام درخت‏ها و آب‏ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان‏های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه‏هاست؛

روز شکوفا شدن گل‏های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل‏های محمدی فراگیر می‏شود و باغ‏های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس‏های معطرت.

امروز، فروردین‏ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت‏ها با نفس‏هایت بهشتی می‏شوند.

ابدیت در تو خلاصه می‏شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می‏رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می‏شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می‏آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش‏ها را گلستان کرده‏ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می‏سپارد تا سیـ-ـنه سخت‏ترین توفان‏ها را به سمت ساحل‏های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی‏های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم‏های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی‏کران خداوند!

بر ما ببار که سال‏هاست کویر سیــنه‏هامان، تشنه باریدن زلال توست !



نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 5:31 عصر روز چهارشنبه 88 اسفند 5

   1   2      >