فانظر الي آثار رحمه الله ...

بهار سه است : بهاريست اين جهاني ، در وقت شادکامي و جواني . ديگر بهاريست آن جهاني ، نعيم باقيست و ملک جاوداني . سه ديگر بهاريست نهاني ! اگر داري ، خود داني ! و اگر نداري و پنداري که داري ، دراز حسرتي که درآني .

بهار زمين از سال تا سال يک ماه است. سبب، باران آسمان و باد شمال است .زود فرقت و دير وصال است ، پس دل نهادن بر او محال است . در سال يک بار بهار آيد ، از خاک گل رويد و از سنگ آب رود و هر بيدلي را دل رميده باز آيد ...

در وقت اعتدال سال دو آفتاب برآيد از مطلع غيب . يکي خورشيد جمال فلکي و ديگر خورشيد جمال ملکي

آن يکي بر اجزا زمين تابد اين يکي بر اسرار عاشقان .

آن يکي بر گل تابد گل شکفته گردد. اين يکي بر دل تابد دل افروخته گردد.

گل چون شکفته شد بلبل بر او عاشق شود .دل که افروخته شد نظر خالق درو حاضر بود.

گل به آخر بريزد ، بلبل در هجر او ماتم گيرد. دل گر بماند ، حق اورا در کنف لطف و کرم گيرد. قلب المومن لايموت ابدا ...