بسمه تعالی
دوستان خوبم سلام
شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام) را به همه ی شما خوبان تسلیت میگم.
وای امان از دست ترافیک خیابونا که حوصله آدمو سر میبره و اعصاب خورد کنه من امشب از دانشگاه تا خونه یک مسیر حدودا نیم ساعت تا 45 دقیقه ای رو 2 ساعت و نیم تو راه بودمخلاصه کلی اعصابم خورد شد آخه اتوبوسم انقدر شلوغ بود که جای نشستن نداشت منم مجبور شدم وایستمفقط وقتی رسیدم خونه ساعت 9 شب بود منم علاوه بر اینکه وقتم تلف شده انقدر خسته ام که حوصله هیچ کاری رو ندارم
هیچی دیگه حالام همه کارام مونده فردا هم عازم سفرم
میگم حالا شاید من در هفته یک شب اینجوری باشم ولی دلم برای اون بنده خداهایی که هرشب همینجوری تو ترافیک اسیر میشن خیلی میسوزه آخه بعضی از این آدمها متاهلند و بچه ام دارند دلم برای نگاههای مظلومانه و همیشه منتظر این بچه ها خیلی میسوزه آخه این طفلکیا چه گناهی کردن که هرشب بعد از این همه انتظار با چهره درب و داغون و بیحوصله پدر یا مخصوصا مادری مواجه میشن که حتی حوصله بوسیدن بچشونم ندارن چه برسه بخوان باهاش سر وکله بزنواقعا زندگی از منظر این آدمها یعنی چه؟ مقصر اصلی کیه؟ واقعا دنیا ارزشه این همه سختی و ظلم به کودکان بی گناه را دارد منظورم مادرانی هستند که بدون هیچ احتیاج مالی وقت و عمر و زندگی خود را در بیرون از منزل تلف میکنند و کودکان خود را قربانی این خودخواهی خویش میکنند
بی شک تمام این مادران مسؤولند در برابر خدای خود همسر خود و فرزندان خود.
در برابر کوتاهی در تربیت صحیح فرزندان و کمبود محبت آنها واقعا مسوولند.
نمیدونم خدایا چی بگم و از کجا بگم خودت همه را به راه راست هدایت کن
دوستان خوبم التماس دعا در پناه حق
نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 10:17 عصر روز سه شنبه 88 مهر 21
بسمه تعالی
دوستان خوبم سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
امروز اولین روزی بود که رفتم دانشگاه البته من تا حالا زیاد رفتم ولی امروز اولین روزی بود که کلاسمون تشکیل شددیگه جونم براتون بگه که طرح صالحینمون هم امروز بنا به دلایلی تشکیل نشد ولی قرار شد هفته دیگه دو روز بیایم البته شاید دیگه یکشنبه ها نباشه آخه به من کلاس خورده
ان شاالله اگه هفته دیگه مشکلی پیش نیاد و کلاسمون به حول و قوه الهی تشکیل بشه حتما میام و از مباحث کلاسمون براتون مینویسم
دوستان خوبم مارو از دعای خیرتون فراموش نکنید
تا بعد
نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 10:3 عصر روز یکشنبه 88 مهر 19
بسمه تعالی
اللهم عجل لولیک الفرج
دوستان خوبم سلام
امروز اولین جلسه طرح صالحینمون تو مسجد بود.
خیلی جلسه خوبی بود وقتی اومدیم بیرون همه بچه ها راضی بودند.
خودم به شخصه خیلی آرامش گرفتم. خدا خیرش بده کسی که این طرح را اختراع کرده.
قرار شد از جلسه بعد روی کتاب اصول عقاید آیت الله مکارم شیرازی کار کنیم و بحث و گفتگو کنیم.
کلاسای دانشگاه هم که هنوز شروع نشده.
نمیدونم چرا انقدر زورم میاد درس بخونم. خیلی تنبل و بی حوصله شدم.
به امید ظهورت یا صاحب الزمان
نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 9:55 عصر روز یکشنبه 88 مهر 12
درد دلی بین خدا و بنده گنهکارش
-خدایا با من قهری ...!!!
-بنده ی من نماز شب بخوان که یازده رکعت است...
- خدایا! خستـه ام، نمـیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم!
- بنده ی من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان...
- خدایا! سه رکعت زیاد است!
- بنده ی من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو
- خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم میپرد!
- بنده ی من! همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله...
- خدایا! هوا سرد است و نمـیتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم!
- بنده ی من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب میکنیم.....
بنده اعتنایی نمیکند و مـیخوابد.....
- ملائکه ی من! ببینید من این قدر ساده گرفته ام، اما بنده ی من خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده است، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است،امشب با من حرف نزده است...
- خداوندا! دو بار او را بیدار کردیم، اما باز هم خوابید...
- ملائکه ی من! در گوشش بگویید پروردگارت، منتظر توست...
- پروردگارا! باز هم بیدار نمـیشود!
اذان صبح را مـیگویند، هنگام طلوع آفتاب است...
- ای بنده! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـیشود...
خورشید از مشرق سر برمـی آورد. خداوند رویش را برمـیگرداند.
ملائکه ی من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟
وای نه ... !
خدای مهربونم..... با منم قهری.....؟؟!
ولی باز هم خدا من رو می بخشد
و باز هم ... !
نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 9:33 عصر روز یکشنبه 88 مهر 12
خدا رو شکر
این مطلب رو حتما بخوانید قول میدم تا به حال هیچ کدام ما به این فکر نکرده بودیم که میتونیم خدا رو برای اینجور مسائل هم شکر کنیم!
واقعا اگه به زندگی به این دید نگاه کنیم چقدر آسوده خواهیم بود
در جواب این تاپیک باید گفت بله به راحتی میتوان انرژی منفی رو دور کرد ،همین که شاکر باشیم خودش بهترین راه هست هرچند جملات زیر جنبه طنز داره ولی حقیقتی دلنشین می باشد.
خداراشکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم . این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است.
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است.این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند.
خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.
خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند . این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم.این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم.این یعنی من خانه ای دارم.
خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.
خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن دارم.
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم . این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.
خدارا شکر...خدارا شکر
نوشته شده توسط معشوق محجوب درساعت 10:38 عصر روز دوشنبه 88 مهر 6