تو را من چشم در راهم
نه شب هنگام
که صبح و نيمروزم نيز از ياد تو سرشار است
به هنگامي که درب فجر از شام سياهم باز مي گردد،
تو را مي خوانم و با خويش مي گويم:
به هنگامي که باغ صبحدم پر مي شود از خند? خورشيد
و صد گل مي شکوفد از نگاه مهربان او
به يادت سخت مي گريم
تو خورشيد دل افروزي
خدا را، از چه پنهان مانده اي
در ابرهاي تير? ايام
چرا اين غنچه هاي تنگ دلهامان،
ز گرماي نگاهت سخت محرومند؟؟؟
که صبح و نيمروزم از ياد تو سرشار است
سلام و تشکر از حضور ارزشمند شما ببخشيد که دير اومدم
اللهم العجل الوليک الفرج
با عرض سلام و ادب و تبريک اين روز فرخنده به شما و تمامي
دختران نيکوسيرت از جماعت شيعيان علوي .
ممنونم از حضور سبزتان و معذرت بابت تاخيرم .
از اين بابت عرض کردم پستتان متفاوت هست چون اينگونه برداشت
کردم که يه جورائي شاد قلم زده ايد و به نوعي ميشه اميدي مضاعف
رو در نوشته هاي آخرتان مشاهده کرد .
البته به زعم حقير اين نکته مثبتي ميتونه باشه ولي اگر برداشتم
اشتباه بود معذرت ميخواهم .
شاد و سرفراز باشيد .
التماس دعا
ياعلي
با سلام
تالار گفتمان عشق دوازدهم راه اندازي شد.
براي اطلاعات بيشتر به وبلاگ مراجعه نماييد.
منتظرم...