سلام بر معشوق محبوب ! خوش آمديد! ممنون از لطف و حضورتان ! بهار بر شما نيز مبارک ...
سلام، سلام بر بهار، سلام بر بهاريان،
سلام برآنها که در پنهان خويش بهاري براي شکفتن دارند
و سلام برآنها که درانتظار بهارند...
بهاري يگانه ،
بهاري که خزان ندارد.
براستي اگراميد به شکفتن دوباره غنچه ها و شکوفه ها نبود،
سختي و سرماي زمستان را چگونه تاب ميآورديم؟!
اگر منتظر صداي شکفتن سبزه ها و شکافتن هسته ها و رويش دانه ها نبوديم ،
چگونه سکوت مرگبار زمستان را سپري ميکرديم؟!
اگردرانتظار بوي عطر نرگس (عج) و گلهاي محمدي(ص) نبوديم،
چگونه اين روزهاي سرد وخاموش و بيرنگ و بورا ميگذرانديم ؟!
اگر نميدانستيم که ميآيد و باخود عطر ياسها ونرگسها را درهمه دنيا ميپراکند
و نورخدائي خويش را درظلمتکده خاموش دهكده جهان ميافشاند ،
چگونه اينهمه درد و رنج وتلخي وسختي دوران هجران را تحمل ميکرديم ؟!
اگر ، اگر و اگر ...
براي آمدنش آئينه ها هم دخيل بسته اند!
براي آمدنش شمعها هم نذرکرده اند!
گلدسته ها را ديدم که دعا ميکردند!
براي حضورش غنچه ها با همه بيزباني سينه هايشان را چاک کرده اند!
وتحويل هم برايش بيقراري ميکرد ...
شنيده ام که ميآئي ، بهار سرمـــه ي راهت
دوچشم من، بهشت من، فداي ناز نگاهت